کد مطلب:314121 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183
نام حضرت ابوالفضل العباس این طور جلوه گر شد
در سالهایی كه وسایل نقلیه ی كاروانی مسافرتی (اتوبوس) تازه فراهم آمده بود، یك روز در نزدیك منجیل گیلان بر اثر لغزشی، اتومبیل از جاده منحرف شده و در معرض سقوط به داخل دره قرار می گیرد. از قضا یك روضه خوان پیرمرد و لاغراندام
[ صفحه 536]
به نام حاج سید مرتضی كسائی نیز در آن اتوبوس حضور داشته است. وی كه در صندلی ردیف اول نشسته بود و مرگ همگان را به چشم می دید، فریاد می كشد: یا جداه! سپس سریعا خود را از درب اتوبوس به بیرون پرتاب می كند و بار دیگر فریاد می زند: یا اباالفضل العباس علیه السلام! و با سرعتی سریعتر از اتوبوس، یك قطعه سنگ بزرگ را به میان دره جلوی اتوبوس می اندازد و با این كار، موجب توقف اتوبوس می شود و زائرین كربلا را كه به شهر رشت برمی گشتند، از مرگ قطعی نجات می دهد، و در حقیقت، خداوند بزرگ، عظمت نام مبارك عباس بن علی علیه السلام را به این طور جلوه گر می سازد. مرحوم حاج سید مرتضی كسائی را از این جهت «كسائی» می گفتند كه از عاشقان آل عصمت بود و همیشه حدیث كساء را می خواند. وی همچنین روضه خوان حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بود.
او می گفت وقتی كه فریاد زدم «یا اباالفضل العباس علیه السلام» مثل اینكه به چشم خود دیدم كه حضرت مرا به طرف سنگ بزرگی كه حركت دادنش برای من مقدور نبود، راهنمایی كرد در نتیجه خداوند آنها را نجات داد.
[ صفحه 536]
به نام حاج سید مرتضی كسائی نیز در آن اتوبوس حضور داشته است. وی كه در صندلی ردیف اول نشسته بود و مرگ همگان را به چشم می دید، فریاد می كشد: یا جداه! سپس سریعا خود را از درب اتوبوس به بیرون پرتاب می كند و بار دیگر فریاد می زند: یا اباالفضل العباس علیه السلام! و با سرعتی سریعتر از اتوبوس، یك قطعه سنگ بزرگ را به میان دره جلوی اتوبوس می اندازد و با این كار، موجب توقف اتوبوس می شود و زائرین كربلا را كه به شهر رشت برمی گشتند، از مرگ قطعی نجات می دهد، و در حقیقت، خداوند بزرگ، عظمت نام مبارك عباس بن علی علیه السلام را به این طور جلوه گر می سازد. مرحوم حاج سید مرتضی كسائی را از این جهت «كسائی» می گفتند كه از عاشقان آل عصمت بود و همیشه حدیث كساء را می خواند. وی همچنین روضه خوان حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بود.
او می گفت وقتی كه فریاد زدم «یا اباالفضل العباس علیه السلام» مثل اینكه به چشم خود دیدم كه حضرت مرا به طرف سنگ بزرگی كه حركت دادنش برای من مقدور نبود، راهنمایی كرد در نتیجه خداوند آنها را نجات داد.